فوتبال

تاریخچه

باشگاه ورزشی پرسپولیس تهران در دی ماه ۱۳۴۲ به دست علی عبده در جاده قدیم شمیرانات بنیانگذاری شد. این باشگاه جزو دارایی‌های «شرکت سی.آر.سی» بود که به جز عبدو، فاطمه پهلوی و همسرش محمد خاتم نیز از سهامداران آن بودند. این باشگاه در آغاز در رشته بولینگ فعال بود و به خاطر امکانات خوب مجموعه ورزشی بولینگ عبده شناخته شده بود، اما شهرت و حیات اصلی پرسپولیس هنگامی آغاز شد که بازیکنان باشگاه فوتبال شاهین به تیم فوتبال این باشگاه که در دسته دوم تهران بازی می‌کرد پیوستند. پیش از انقلاب اسلامی ایران، پرسپولیس به جز بولینگ و فوتبال، در والیبال، بسکتبال و اسکیت هم فعالیت‌هایی داشت.

مالکان

 

سازمان تربیت بدنی و شرکت فرهنگی-ورزشی پرسپولیس

پس از مدت کوتاهی بنیاد مستضعفان از باشگاه داری انصراف داد و امتیاز آن را به شرکت فرهنگی ـ ورزشی پرسپولیس که در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۰ به ثبت رسیده و ۴۹٪ از سهام آن به سازمان تربیت بدنی تعلق داشت، واگذار نمود اما در روز ۲۷ بهمن ۱۳۷۰، با ثبت مؤسسه فرهنگی ـ ورزشی پیروزی، امتیاز این تیم به دلایلی که تا کنون فاش نشده، به آن مؤسسه انتقال یافت. هرچند به هر حال هنوز هم بیشتر مردم ایران این تیم را با نام پرسپولیس می‌شناسند. شرکت فرهنگی ورزشی پرسپولیس در تاریخ ۱۸/۲/۱۳۷۰ با شماره ۸۳۳۳۲ توسط اسماعیل وفائی با ۵/۵۰٪ سهام، سازمان تربیت بدنی به ریاست حسن غفوری‌فرد و به نمایندگی عباس انصاری‌فرد (مدیرعامل فعلی باشگاه پیروزی) با ۴۹٪ سهام و حسین منتظر موعود (قائم مقام فعلی باشگاه پیروزی) با ۵/۰٪ سهام تأسیس شد و به ثبت رسید. در همان زمان، وفایی به سمت مدیرعامل، انصاری‌فرد (نماینده سازمان) به سمت رئیس هیئت مدیره و منتظر موعود به سمت نایب رئیس هیئت مدیره انتخاب شدند. حسن غفوری‌فرد به عنوان معاون رئیس‌جمهور و سرپرست وقت سازمان تربیت بدنی، انصاری‌فرد را به عنوان نماینده تام‌الاختیار و امین سهام سازمان در تاریخ ۳۱/۱/۷۰ معرفی کرده بودند

 

 

تغییر نام تیم به پیروزی

كسي كه نام باشگاه پرسپوليس را به پيروزي تغيير داد كسي نبود جز عباس وكيل. در سال 66 كه باشگاه در اختيار بنياد مستضعفان قرار گرفت نام پرسپوليس براي بعضي از بزرگان خوش نيامد و نام آزادي را براي آن مناسب ميدانستند ولي علي پروين كه در آن زمان همه كاره باشگاه بود و از قدرت زيادي برخوردار بود با اين نام موافق نبود تا اينكه عباس وكيل پس از يك جلسه در پايان بازي تيم جوانان اين باشگاه كه با نتيجه يك بر صفر به پيروزي تيم جوانان باشگاه كه آن زمان هنوز نام مشخصي نداشت و بعضي آزادي و بعضي پرسپوليس ميگفتند با علي پروين به توافق رسيد كه به يمن اين پيروزي نام اين باشگاه را پيروزي بگذارند تا پيروزي هميشه با اين تيم عجين گردد. پس از آن در تاریخ ۲۰ مهر ۱۳۷۲، سازمان تربیت بدنی عدم تمایل خود را نسبت به ادامه همکاری با شرکت پرسپولیس اعلام و در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۷۶ کل سهام خود را به وفائی واگذار و از شرکت پرسپولیس خارج شد.

در همان تاریخ وفایی با هبه (امانت دادن) ۵/۵۰٪ سهم خود به حسن عابدینی معروف به امیر عابدینی مدیرعامل اسبق باشگاه پیروزی، میزان سهم خود را به ۴۹٪ کاهش داد و منتظر موعود نیز ۵/۰٪ سهم خود را به بهروز محمودی واگذار کرد. عابدینی در تاریخ ۱۷ مهر ۱۳۸۷، ۵/۵۰٪ یعنی تمام سهم امانی خود و ۵/۰٪ سهم محمودی را در ازای دریافت وجه به وفائی بازگرداند و از پرسپولیس خداحافظی کرد؛ به این ترتیب وفائی مجددا صاحب تمام سهام پرسپولیس شد. بر مبنای آخرین مجمع عمومی عادی که به طور فوق‌العاده در مورخ ۳ آبان ۱۳۸۷ تشکیل شد، شرکت غذاسازان زندگی به نمایندگی حمید موحدی و شرکت تجارت بین‌المللی وفا کیش به نمایندگی مصطفی جوادی شجونی برای مدت دو سال به عنوان اعضاء هیات مدیره و اسماعیل وفائی به سمت رئیس هیئت‌مدیره و مدیرعامل و حمید موحدی به سمت نایب رئیس هیئت مدیره تعیین و همچنین محرم هادی‌سرابی به سمت بازرس اصلی و کمال میرمحمدی به سمت بازرس علی‌البدل برای مدت یک سال انتخاب گردیدند. و هر یک از این دو شرکت متعلق به وفائی صاحب ۱٪ از سهام پرسپولیس شدند و ۹۸٪ دیگر سهام نیز در مالکیت شخصی وفائی ماند.

 

فوتبال

باشگاه پرسپولیس بیشتر به خاطر تیم فوتبالش مشهور است. تیم فوتبال پرسپولیس از بهترین و پرطرفدارترین باشگاه‌های ایران است.





ايران و پارسها

پارس‌ها مردمانی از ایل آریایی بودند که نمایان نیست از چه زمانی به فلات ایران آمده‌اند. آنان از ایل آریایی پارس یا پارسواش بودند که در سنگ‌نوشته‌های آشوری از سده نهم پیش از زادروز مسیح، نام آنان دیده می‌شود. پارس‌ها هم‌زمان با مادها به بخش‌های باختری ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و کرمانشاهان جای گرفتند. با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندان پارس به خوزستان و بخش‌های مرکزی فلات ایران گسترش یافت.

برای نخستین بار در سالنامه‌های آشوری سلمانسر سوم در سال ۸۳۴ پ.م، نام خاندان «پارسوا» در جنوب و جنوب باختری دریاچه ارومیه برده شده‌است. برخی از پژوهش‌گران مانند راولین‌سن بر این ایده هستند که مردم پارسواش همان پارسی‌ها بوده‌اند. تصور می‌شود خاندان‌های پارسی پیش از این که از میان دره‌های کوه‌های زاگرس به سوی جنوب و جنوب خاوری ایران بروند، در این سرزمین، ایست کوتاهی نمودند و در حدود ۷۰۰ سال پیش از زادروز در بخش پارسوماش، روی دامنه‌های کوه‌های بختیاری در جنوب خاوری شوش در سرزمینی که بخشی از کشور ایلام بود، جای گرفتند. از سنگ‌نوشته‌های آشوری چنین بر می‌آید که در زمان شلمنسر (۷۱۳-۷۲۱ پ. م) تا زمان پادشاهی آسارهادون (۶۶۳ پ. م)، پادشاهان یا فرمانروایان پارسوا، پیرو آشور بوده‌اند. پس از آن در زمان فرورتیش (۶۳۲-۶۵۵ پ. م) پادشاهی ماد به پارس چیرگی یافت و این دولت را پیرو دولت ماد نمود.

مردم و خاندان‌ها

هرودوت می‌گوید: پارس‌ها به شش خاندان شهری و ده‌نشین و چهار خاندان چادرنشین بخش شده‌اند. شش خاندان نخست عبارت‌اند از: پاسارگادیان، رفیان، ماسپیان، پانتالیان، دژوسیان و گرمانیان. چهار خاندان دومی عبارت‌اند از: دایی‌ها، مردها، دروپیک‌ها و ساگارتی‌ها. از خاندان‌های نام‌برده، سه خاندان نخست بر خاندان‌های دیگر، برتری داشته‌اند و دیگران پیرو آنها بوده‌اند.

بر اساس بن‌مایه‌های یونانی در سرزمین کمنداندازان ساگارتی (زاکروتی، ساگرتی) (همان استان کرمانشاه کنونی) مادی‌های ساگارتی می‌زیسته‌اند که گونه‌ی بابلی - یونانی شده نام خود یعنی زاگرس (زاکروتی، ساگرتی) را به کوهستان باختر فلات ایران داده‌اند. نام همین خاندان است که در پیوند خاندان‌های پارس نیز باشنده (موجود) است و خط پیوند خونی خاندان‌های ماد و پارس از سرچشمه‌ی همین خاندان ساگارتی‌ها (زاکروتی، ساگرتی) است. خاندان پارس پیش از حرکت به سوی جنوب، دورانی دراز را در سرزمین‌های ماد می‌زیستند و بعدها با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندان‌های پارس به خوزستان و بخش‌های مرکزی فلات ایران گسترش یافت و رو به جنوب رفته‌اند.

بر اساس نوشته‌های هرودوت، هخامنشیان از خاندان پاسارگادیان بوده‌اند که در پارس جای داشته‌اند و سر دودمان آنها هخامنش بوده‌است. پس از نابودی دولت ایلامیان به دست آشور بنی پال، چون سرزمین ایلام ناتوان شده بود، پارسی‌ها از دشمنی‌های آشوری‌ها و مادی‌ها استفاده کرده و انزان یا انشان را گرفتند.

این رخداد تاریخی در زمان چیش‌پش دوم روی داده‌است. با توجه به بیانیه کوروش بزرگ در بابل، می‌بینیم او نسب خود را به چیش‌پش دوم می‌رساند و او را شاه انزان می‌خواند.

پس از مرگ چیش‌پش، کشورش میان دو پسرش «آریارومنه»، پادشاه پارس و کوروش که بعدها عنوان پادشاه پارسوماش، به او داده شد، بخش گردید. چون در آن زمان کشور ماد در اوج پیشرفت بود و هووخشتره در آن فرمانروایی می‌کرد، دو کشور کوچک تازه، ناچار زیر فرمان پیروز نینوا بودند. کمبوجیه فرزند کوروش یکم، دو کشور نام‌برده را زیر فرمانروایی یگانه‌ای در آورد و پایتخت خود را از انزان به پاسارگاد منتقل کرد.

شاهنشاهان هخامنشی

مهم‌ترین سنگ‌نوشته هخامنشی از دید تاریخی و نیز بلندترین آنها، سنگ‌نبشته بیستون بر دیواره کوه بیستون است. سنگ‌نوشته بیستون بسیاری از رویدادها و کارهای داریوش یکم را در نخستین سال‌های فرمانروایی‌اش که سخت‌ترین سال‌های پادشاهی وی نیز بود، به گونه‌ای دقیق بازگو می‌کند. این سنگ‌نوشته عناصر تاریخی کافی برای بازسازی تاریخ هخامنشیان را داراست.

به درستی که با باشندگی (وجود) فراوانی بن‌مایه‌های میان‌رودانی، مصری، یونانی و لاتین نمی‌توان با تکیه بر آنها تبارشناسی درستی از خاندان هخامنشی، از هخامنش تا داریوش را به دست آورد. برای همین نوشتار سنگ‌نوشته بیستون زمان مناسبی را در اختیار تاریخ‌نگار می‌گذارد که در آن شاه شاهان، نوشته بلند خود را با تایید دوباره‌ی خویشاوندی‌ش با خاندان شاهنشاهی پارسیان آغاز می‌کند و به آرامی پیشینیان خود را نام می‌برد: ویشتاسپ، آرشام، آریارمنه، چیش‌پش و هخامنش. این تبارشناسی به شوندهای (دلایل) گوناگون زمان‌های درازی نادرست دانسته شده بود. زیرا در این سیاهه (فهرست) نام دو نفر از شاهان هخامنشی که پیش از داریوش فرمانروایی می‌کردند، یعنی کوروش بزرگ و کمبوجیه یکم به چشم نمی‌خورد.

همین جریان موجب شده‌است که مفسران سنگ‌نوشته نسبت به نوشتارهای سنگ‌نوشته داریوش با شک و دو دلی نگاه کنند و او را غاصب پادشاهی هخامنشیان بدانند که با نوشتن این سنگ‌نوشته تلاش داشته‌است برای مشروعیت بخشیدن به پادشاهی خود از نگاه آیندگان، تبارنامه‌ی خود را دست‌کاری کند.

بر اساس نوشته‌های هرودوت، گل‌نوشته‌ی نبونید، پادشاه بابل، بیانیه‌ی کورش بزرگ (استوانه کورشکتیبه بیستون داریوش یکم، و سنگ‌نوشته‌های اردشیر دوم و اردشیر سوم هخامنشی، ترتیب شاهان این دودمان تا داریوش یکم، چنین بوده‌است: (لازم به گفتن است درستی این جدول از هخامنش تا کوروش بزرگ جای تردید است).

با بررسی کلی همه‌ی بن‌مایه‌ها می‌توان به این گونه نتیجه گرفت. در یک‌چهارم نخست سده ششم پ.م، چیش‌پش، پسر هخامنش فرمانروایی پارس را به پسر بزرگ‌ترش آریارامنه داد، در حالی که پسر کوچک‌ترش، کوروش یکم به فرمانروایی انشان گماشته شد. پس از مرگ آریارامنه، پسر وی آرشام جایگزین وی شد ولی پس از کوروش یکم، پسرش کمبوجیه یکم و پس از او نیز پسر وی کوروش دوم جانشین او شد. این رویدادها در میانه‌ی سده ششم پیش از زادروز به رخ داد.

 





تخت جمشيد

تخت جمشید

 پارسه یا تَختِ جَمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان دودمان هخامنشیان بوده‌است. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و پارسه را به آتش کشید  و احتمالا بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود. با این‌حال ویرانه‌های این مکان هنوز هم در مرودشت در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است و باستان شناسان از ویرانه‌های آن نشانه‌های آتش و هجوم را بر آن تایید می‌کنند.

این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.

نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه» به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه‌شهر») خوانده‌اند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران می‌نامند که در شاهنامه فردوسی نیز آمده‌است.

 

چگونگی ساخت

قدیمی‌ترین بخش پارسه بر پایهٔ یافته‌های باستان‌شناسی مربوط به سال ۵۱۵ پیش از میلاد است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت پارسه در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت، به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داريوش بزرگ آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در پارسه در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بی‌شماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمهٔ کارگری نیز استفاده می‌کردند.ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.

مکان و چگونگی سازه

کاخ‌های پارسه در نزدیکی رود کوچک پلوار که به رود کر می‌ریزد ٬ بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند در حالی که طرف شرقی ان بر روی کوه رحمت است و سه طرف دیگر با دیوارهای حافظ شکل داده شده‌اند.دیوارهای حافظ با توجه به شیب زمین تغییر ارتفاع می‌دهند.

وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع‌ است که از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:

کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ پارسه (کاخ دروازه ملل)

سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌

خزانه‌ٔ شاهی‌

دژ و باروی‌ حفاظتی‌





گزارش تخلف
بعدی